تموم شده

ساخت وبلاگ

حالاچندساله ازجریان منواون

دختره میگذره ...

اون یه روزی دست ازپادرازتربرگشت

ولی من دیگ اون آدم سابق نبودم

خیلی سعی کردهمه چیودرست کنه

ولی شدنی نبود...ازش گذشتم

خیلی خاطرات خوبی باهاش داشتم

ولی خاطرات تلخش نامردی هاش بی

معرفتیش هاش بقدری سنگین بود

ک برام غیرقابل تحمل بود.

به زورروانپزشک وقرص اعصاب قیدشو

زده بودم ولی بازبرگشت ومن نتونستم

مقاومت کنم بهش فرصت دادم چندماهی

بوددرست تواوج اعتمادم یهوزدزیرهمه چی

من موندم ویه مشت سوال؟؟؟؟

رفت پی زندگیش اینبارخیلی جدی تر

یکسال کلانبوددوباره برگشت ک منوببخش

بهش گفتم من توروهمون یکسال پیش

بخشیدم فقط هرگزخودمونمیتونم ببخشم

ک چرا بازیچه ی دست توشدم

چرا بهت بهادادم

چرابازبهت فرصت دادم

چرا تمومش نکردم

اینبارمن رفتم وترکش کردم ازهرجابلاکش

میکردم ازجای دیگ می اومد

ولی من دیگ خااااامش نمیشدم

این بازی ۲سال ادامه داشت

تاک تموم شد...

اگرب گذشته برمیگشتم

هرگزاین دختروتوزندگیم راه نمیدادم

من بعداون ب هیچکس دیگ بااون

شدت علاقه مندنشدم ...

زمانیک باهاش آشناشدم ۲۱سالم بود

زماینک گذاشت رفت ۲۷سالم بود

زمانیک برگشت وبازرفت ۳۲سالم بود

والان ۳۷سالمه....

میبینی یه عمرپاش گذاشتم اون ب هوای

یه زندگی بهتربایه ادم بهترمنوگذاشت زیر

پاش آخرشم ب هیچی نرسید

ولی من خداروشکرمیکنم ازسال ۹۷ک کلا

نیستش زندگی عقب افتاده ی خودمو

تاحدودی جبران کردم

ب زورقسط وام وبدهی الان همه چی دارم

ولی دلم هرگزباروزگارصاف نمیشه

اینم پایان ماجرای علیرضا

 

نوشته شده توسط علیرضا در پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۲ ساعت 10:48 موضوع | لینک ثابت

دلم داغونه...
ما را در سایت دلم داغونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delvapasy بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1402 ساعت: 14:56