شب نشینی

ساخت وبلاگ

دیروزنزدیکای غروب دیدم

توخونه دارم دیونه میشم

زنگ زدم بعدمدت ها

یه بطری شراب خریدم

نصف بیشترشودرحدانفجارخوردم

بقدری بدنموریخت ب هم

شدم یه بخاری ....

بعدوسط این حجم ازفشار

دلم میخاس بایکی حرف بزنم

بین این همه ادم دلم رفت پیش

یه بنده خدایی خلاصه پیام داد

ک ای کاش نمیداد

حالموخراب ترکردورفت

هرچندمن روکسی حسابی باز

نمیکنم ولی دیشبی دیگ نوبربود

ادم تنهاباشه شرف داره ک بخاد

بایه عده حتی حرف بزنه....

 

نوشته شده توسط علیرضا در یکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲ ساعت 10:41 موضوع | لینک ثابت

دلم داغونه...
ما را در سایت دلم داغونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delvapasy بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 16:11